گلها برای من بیشتر خاطره اند تا زیبایی... گل مریم اسم و خاطره یک دوست خوب است و خاطرات اولین سال زندگی مشترک و آن خانه کوچک آریاشهر. گل یخ خاطره تمام روزهای زمستانی از مدرسه به خانه آمدن است و میدان سفیدپوش محل. گل نرگس مخصوص مادر عزیز است و تولدش و روز مادر... رز صورتی ویژه آقای پدر است و صبح زود از شیفت شب به خانه آمدنش. به ژاپنی خاطره محوطه روبروی دانشکده است و کافی شاپ و چای داغ بین کلاسها و پرحرفیهای دوستانه. گل انار و یاس سپید و گل محمدی همه محبتهای پدربزرگ و مادربزرگ مادری اند و یک خانه قدیمی بادگیر دار و در و پنجره های آبی روشن و آفتاب کویر... گل لاله عباسی و داوودی و یک ردیف شمشاد بلند یادآور مادربزرگ پدری اند و آبنبات قیچی و پالوده و آجیل و یک حوض پر از ماهی قرمز... بنفشه مخصوص بهار است و آنهمه جعبه های رنگارنگ برای فروش گوشه خیابانها ولی بیشتر از آن نشانه بهار ۷۴ است و یک بنفش پررنگ و مخملین لابلای انگشتان... پامچال اسفند ماه است و خانه تکانیهای عید و سبزه و ماهی گلی... ردیف ردیف رنگهای شاد و جوانه های روشن بید و زیر لب «گل پامچال» زمزمه کردن... پامچال زنده شدن باغچه خانه است، شادی عید، خنده بهار...
بین من و شما، اگر یک غروب نیمه زمستان یک باغچه پر از پامچالهای رنگین ببینید؛ فرو نمی ریزید؟