۹.۱۰.۸۸

شب به شب

رشته رشته سیاه پیچیده
به سپید مهتابی دست
و سرخی سرانگشتها
و قطره های بیرنگی که سر می خورند بی صدا
ذره بین رنگها،
و یادگاری فردا.