۶.۷.۹۴

تصور بفرمایید(۵۵)


تصور بفرمایید به دلایل شخصی مدتیست دیگر به  Facebook وصل نمی شوید اما هنوز تبریک تولد دوستان را از طریق پیامهایش (Messanger) می فرستید. تصور بفرمایید در این ۶-۵ ماه گذشته از بین بیش از سی نفری که تولدشان را تبریک گفته اید تنها شش نفر٭ به پیغامتان پاسخ داده و تشکر کرده اند. بقیه ظاهرا دلیلی برای حفظ ظاهر ندیده اند چون  پیام خصوصی بوده و نه در ملاعام و بر روی دیوارشان.
بسیار خرسندیم که این رسانه عزیز برایمان تبدیل به کلاس آدم شناسی شده است و اسباب سرگرمی و شعف احوالمان. 


* از آن شش نفر هم چهارتایشان فامیل بوده اند.

۲۷.۶.۹۴

خانه


خانه برای من هم معنای آرامش است. می شود سالها جایی زندگی کنم و هنوز خانه نباشد و شاید یک ماندن یکی دو روزه در شهری٬ در اتاق کوچک هتلی٬ نه تنها آن اتاق که تمام شهر را خانه ام کند.
خانه ام اما٬ همان چهار دیوار تعریف شده که محل سکونت است وآدرس روی بسته های پستی٬ تنها زمانی احساس خانه بودن
می دهد که شعله شمعی هست و شاخه گلی در میان  گلدان...توده ای کتاب و مجله کنار تخت خواب  و گربه ای خوابیده دم  دست برای نوازش  ...
و اگر  روزگار مددی کند آسمانی ابری در آنسوی پنجره.  

۱۸.۶.۹۴

گاهی‌ تو


گاهی‌ یک لحظه کافیست، یک تصویر، یک  کلمه،  یک حس، یک غروب خیره شدن به چهرهٔ احساس۰۰۰  یک سطر ناتمام گمشده جایی میان روزهای بودنت۰۰۰

۱۶.۶.۹۴

سکوت


مهمانها که میروند، ظرفها که شسته و به جای خود برمی گردند، نظم که حکمفرما می شود بر تمام خانه و گربه ها دیگر زیر مبل و میز پنهان نشده،  با دمهای برافراشته به عادت روزانهٔ خود بازمی گردند۰۰۰ آنوقت می شود نشست، لیوان چایی به دست گرفت و از  سکوت لذت برد۰