۱.۳.۸۹

لذت

و تو چه می دانی چه لذتیست پشت این دسک تاپ قدیمی نشستن و تمام صفحاتی را که یک ماه نخوانده بودی باز کردن و تمام عکسها را دیدن. که نه سرعت حلزونی اینترت مانع کارت شود و نه صفحه های آبی-بنفش فیلتر. و در نیمه کار که بچرخی و به گربه کپل و پشمالویت که توی سبدش چرت می زند بگویی «سلام پیشی!» و او خمیازه ای بکشد و نیم غلتی بزند و دست سفید پشمالویش را از لبه سبد آویزان کند.
لذاتی که تا مدتی ازشان محروم نباشی قدرشان را نمی دانی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر