۲۰.۶.۸۹

گربه های ما (٤)

چند روز بعد:

آقای همسر از پله ها می آیند پایین. می بینند که شنگول خانم همچنان خیلی ناز و معصومانه و بچه گربه وار روی پیانوی آنتیک چرت می زنند. می فرمایند که: پیشی جون، می دونی عمر این پیانو از عمر همهُ جد و آبادت بیشتره؟ پا شو از روش!
شنگول جان یک چشمشان را باز می کنند و دوباره می بندند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر