۲۳.۱۰.۸۹

تصور بفرمایید( ۲۴)

بزرگان دانشکده یک فریزر بزرگ زیرصفر را در جریان جابجایی آزمایشگاهها گذاشته اند در آزمایشگاه محل کار ما که سر راه نباشد. غول بی شاخ و دمی است که نه فقط جلوی کابینتها را گرفته و دسترسی به مواد شیمیایی را غیر ممکن کرده که گاه بیگاه غرش می کند و نیم ساعتی از سروصدایش گوش فلک کر می شود.
یک هفته مانده به شروع کلاسها میرویم خدمت خانم دکتر ایکس که همه نمونه هایشان در این فریزر است که ممکن است لطفاً این عزیزتان را جابه جا کنید. قرار است در این آزمایشگاه کلاس تشکیل شود و سرو صدا مزاحم است و سر درد می گیریم.
می فرمایند: اگر صدا اذیت می کند گوشی بگذارید.
جناب بنده را تصور بفرمایید با چشمهای گرد و فک تا زمین رسیده!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر