۱۱.۹.۹۳

«صدای تو خوب است»


وقتی با یک نوع موسیقی بزرگ شده باشی، وقتی نوای تار و سنتور و ضرب برایت نه فقط اوج لذت موسیقی که خاطرهٔ غروبهای پاییز باشد و گرمای خانه و امنیت حضور مادر و پدر، لمیدن در گوشهٔ دنجی و سرکشیدن لیوان چایی... یا یادآور دورهم بودنهای راحت فامیلی که در میانهٔ حرف و هیاهو ناگهان همه سکوت می کردند که لحظه ای اوج صدای استاد را بی زحمت بشنوند «ای آفتاب آهسته نِه    پا در حریم یار من...*»...مفهوم آواها برایت عوض می شود. وقتی با آواز سنتی بزرگ شده باشی، با صدای یک اسطوره، دیگر معنای اشعار هم دگرگون می شود... «...غمت در نهانخانهٔ دل نشیند...**» را که بشنوی تمام عاشق شدنهای روزگار نوجوانیست که به یادت می آید، تمام شب زنده داریها، تمام شاعریها... تمام آن هزاران صفحه سیاه مشقهایی که «مرنجان دلم را» اول و آخرشان بود و امتداد الف و میم همیشه کج می شدند... که همیشه لرزشی میان کشیده ها بود... وقتی با یک صدا، یک سبک موسیقی، هزاران نوای دلنشین و دلکش و دلشکن بزرگ شده باشی، زندگی کرده باشی، خاطره ساخته باشی، هویتت را تعریف کرده باشی، صبح سرد یک روز پاییزی وقتی میان خیابانهای خیس یک شهر غریبه راه می روی، دور از خانه و خانواده و خاطره؛ بدون تمام لحظه هایی که ترا ساخته اند، دور از تمام آنهایی که معنایت کرده اند...وقتی ناگهان «ابرهای همه عالم ***» در دلت می گریند...ناگهان گم شدنت تنهاییت آوار می شود به روی بودنت، دلت فقط و فقط کنج امن آرامشی می خواهد و شانه های آشنایی برای هق هقه... آنوقت همین که به میزت می رسی، بی توجه به کار و همکاران، بی توجه به اشک گوشهٔ چشمانت، می گردی به دنبال همان صدای آشنا همان موسیقی عزیز... بی توجه به زمان و مکان می نشینی به شنیدن همان آوازهایی که پر از روزها و لحظه های بودنت هستند... و اگر آن اشکها چکیدند، اگر آن بغض راه گلویت را بست، خوش قدم باشد و باشند که تو برای همان چند دقیقهٔ خوب و تلخ و شیرین در کجا بودنت را فراموش کرده ای، گم شده ای میان دریای خاطراتت، ذهن سپرده ای به سیل لحظاتی دور و دوردست ... و ناگهان انگار خودت را یافته باشی، دوباره می دانی که در کجای جهان ایستاده ای. آن صدا، آهنگ، آن موسیقی آشنا می شود لنگر بودنت، دوباره به اکنون و اینجا پیوندت می زند و به یادت می آورد که کی هستی.

«غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه دست صبر ....
نه قوتی....
نه قدرتی....
آآآآآ خدای من....»



 *«دلشدگان» شعرعلی حاتمی، آواز استاد شجریان
** «ناز لیلی» شعر طبیب اصفهانی، آواز استاد شجریان
***«قاصدک» شعر اخوان ثالث، آواز استاد شجریان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر