۲۵.۲.۹۴

تصور بفرمایید (۵۳)


تصور بفرمایید پس از اینکه جناب بنده یکی از نقشه های کاری جدید را به خواهرک از گل نازکترک توضیح داده ام، ایشان می فرمایند که:«تو چرا همش می خوای با چالش زندگی کنی؟»
جناب بنده پس از لحظه ای تأمل: «مریضم خب حتماً!»

پی نوشت۱: این مشاهدهٔ علیامخدره خواهر جان بسیار بجا بود.
پی نوشت۲: آن کلمهٔ چالش ما را بسیار به فکر فرو برد.
پس از پی نوشت: واقعاً چرا؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر