۱۲.۱.۸۶

گرگ

گرگ رام شده دیده اید؟ جانوری که سه چهارمش گرگ باشد و قدش روی چهار پا ایستاده از کمر انسان بلندتر و اگر روی دو پا بایستد همقد آدمیزاد. سرش بزرگ و گوشهایش تیز و یال زرد و کرم پر و پیمانی به دور گردنش، دندانهای نیشش بزرگ و سفید و چشمهایش زرد. سیزده سالش بود، گرگ باران دیده! پشمهایش نرم و رفتارش آرام، وجودش پر ابهت، نگاهش بی حوصله، خسته. زوزه هایش اما چیزی را در دلم لرزاند، حزن، غم، یک گرفتگی گنگ میان سینه، ته گلو، نمی در عمق نگاه و چقدر می خواستمش. نوازشش کردم گرگ رام را، شکارگر دست پرورده و اسیر، حزین.
«ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد...»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر