۲۲.۷.۸۴

گريه
سايه ها, زير درختان, در غروب سبز مي گريند.
شاخه ها چشم انتظار سرگذشت ابر,
و آسمان, چون من, غبارآلود دلگيري.

باد, بوي خاك باران خورده مي آرد.
سبزه ها در رهگذار شب, پريشانند.
آه, اكنون بر كدامين دشت مي بارد؟

باغ , حسرتناك باراني است,
چون دل من در هواي گريه سيري...

ه. ا. سايه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر