تحريم, ترحيم آزادي شد
هشت سال و بيست و چهار روز پيش كتاب "يك عاشقانه آرام" را به شيريني پيروزي آقاي خاتمي هديه گرفتم. در بحبوحه بحثهاي انتخاباتي اين يكي دو هفته اخير به سراغ كتاب رفتم, ناخودآگاه; شايد به هواي دلگرمي و اعتماد كه همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت. صفحه اول كتاب, تاريخ بود 3/3/76 و امضاي محبوبم و دو كلمه: " آرام, آرام".... و يادآوري يك فكر دور كه آيا آرام آرام زندگي عاشقانه مان را پيش خواهيم برد يا آرام آرام به سوي آزادي مي رويم؟...
ديروز با شور و بيتابي به هتل Marriott رفتيم و به آرزوي آزادي, به دكتر معين راي داديم. لحظه لحظه خواندن اخبار و پيگيري نتايج... بحثها و گمانه زنيهايي كه جمع كوچك جمعه شبهاي ما را در تب و تاب نگه داشت...
امروز اين خبر...اين بازي...
با وجود همه حقوق ناديده گرفته شده يك حق برايمان مانده بود, يك حق: حق راي...
فرقي نمي كند كجاي اين جهان ايستاده باشيم, هميشه چشممان به سوي خانه است, هميشه دل نگران وطن... هميشه دلتنگ ايران...نه اشتباه نكن سياسي نيستم...
ايرانيم...
هشت سال و بيست و چهار روز پيش كتاب "يك عاشقانه آرام" را به شيريني پيروزي آقاي خاتمي هديه گرفتم. در بحبوحه بحثهاي انتخاباتي اين يكي دو هفته اخير به سراغ كتاب رفتم, ناخودآگاه; شايد به هواي دلگرمي و اعتماد كه همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت. صفحه اول كتاب, تاريخ بود 3/3/76 و امضاي محبوبم و دو كلمه: " آرام, آرام".... و يادآوري يك فكر دور كه آيا آرام آرام زندگي عاشقانه مان را پيش خواهيم برد يا آرام آرام به سوي آزادي مي رويم؟...
ديروز با شور و بيتابي به هتل Marriott رفتيم و به آرزوي آزادي, به دكتر معين راي داديم. لحظه لحظه خواندن اخبار و پيگيري نتايج... بحثها و گمانه زنيهايي كه جمع كوچك جمعه شبهاي ما را در تب و تاب نگه داشت...
امروز اين خبر...اين بازي...
با وجود همه حقوق ناديده گرفته شده يك حق برايمان مانده بود, يك حق: حق راي...
فرقي نمي كند كجاي اين جهان ايستاده باشيم, هميشه چشممان به سوي خانه است, هميشه دل نگران وطن... هميشه دلتنگ ايران...نه اشتباه نكن سياسي نيستم...
ايرانيم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر