هیچ توجه کرده اید به بشقاب و غذا کشیدن دیگران؟ اگر در یک مهمانی شلوغ که غذا به صورت سلف سرویس و بوفه سرو می شود قدری در بشقابهای دیگران چشم چرانی کنید نکات جالبی می بینید . بعضی همه چیز را روی هم تلنبار می کنند، چلو و خورش و پلوی با مخلفات و ماست و سالاد و ترشی (در یک مورد حاد مشاهده شده حتی دسر!) رویهم ریخته می شود و مخلوط ... بله خوب ، کاملاً ممکن است که حال شمای تماشاچی به هم بخورد! بعضی چلو و خورششان را مخلوط می کنند، اضافات را هم گوشه و کنار بشقاب به نحوی می چپانند. گروهی هم که نویسنده جزوشان است هر غذا را در گوشه ای از بشقاب ریخته و مرزی می کشند و بیشترین فاصله را می گذارند تا غذای بعدی، مبادا لحظه ای قبل از برخورد با قاشق و چنگال و رسیدن به دهان آب خورش به چلو برسد. خدا نکند که گوشه ماست به خورش بخورد و رنگش عوض شود. ای وای اگر چند دانه پلو قاطی سالادشان شود.
حالا شمای خواننده شاهد، این سه گروه با باقی بخشهای زندگیشان هم مثل بشقابشان رفتار می کنند؟ گروه درهم برهم کننده ئ اول کارها و پروژه هایشان را هم قروقاطی انجام می دهند و به قولی چند-وظیفه ای [یا چند-منظوره، Multi-tasker] هستند؟ گروه دوم همه چیز را به جای خود دارند و خیلی وسواس به خرج نمی دهند؟ گروه سوم دیوانگانِ وسواسیِ کنترل کننده ای هستند که باید همه چیز در زندگیشان منظم و مرتب باشد؟
پ.ن: در توجیه نگارش این قسمت بروید پی نوشت شماره قبل را بخوانید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر