۱۸.۱۲.۸۷

«ساقیا، آمدن عید...»

لیست می نویسم و تقویم را علامت می زنم.
گندم سبز کنم یا عدس یا هر دو؟ مهمانی شب عید؟ شیرینی پختن، نان پنجره ای یا نان برنجی...
سوالهایی که هی زیر و رو می شوند، انتخابهای کوچک و بی معنی این روزهایم.
هفت سین امسال را روی ترمه بچینم یا سفره گلدوزی مادر یا رومیزی قلمکار یا آن شال هندی آبی و طلایی؟ لاله بخرم یا سنبل یا یک دسته نرگس شهلا؟ کاسه چینی یا کریستال یا بلور یا ظرف طلایی رنگ؟ شمعهای آبی یا طلایی یا سرخ؟
همه اینها، همه این تدارکها برای سفره ای که نیم ساعت پهن می شود و بعد هم گوشه ای دور از دسترس گربه ها یکی دو هفته خاک می خورد.
افسردگی بهاره من امسال زود شروع شده!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام ... چطوری یا نه؟
من میگم ماش بکار!!!
راجع به ظرف هم... اون ظرف های سفالی سوراخ سوراخ که خریده بودی... رنگشون فیروزه ای بود!!!!!... توی اونا بچینی خوشگل می شه!!!!