۱۰.۱۱.۸۸

بال خیال

وقتی بارون نرم نرمک می باره و همه چیز سفید و خاکستری میشه، میشه به سرت بزنه که یه «سه نقطه» غلیظ و غرا حواله‌ٔ دنیا کنی. دو تا لیوان کاکائوی داغ بگیری دستت، بروی بنشینی یه جایی رو به دریا، موجها رو تماشا کنی و مهی که پیش می آد و ابرهایی که تپه های سبز و شهر نشسته بر دامنش رو در خود می پیچند و چرخ می زنند و ... دنیا را تماشا کنی که چطور محو میشه مقابل چشمات.

هیچ نظری موجود نیست: