۲۷.۶.۹۴

خانه


خانه برای من هم معنای آرامش است. می شود سالها جایی زندگی کنم و هنوز خانه نباشد و شاید یک ماندن یکی دو روزه در شهری٬ در اتاق کوچک هتلی٬ نه تنها آن اتاق که تمام شهر را خانه ام کند.
خانه ام اما٬ همان چهار دیوار تعریف شده که محل سکونت است وآدرس روی بسته های پستی٬ تنها زمانی احساس خانه بودن
می دهد که شعله شمعی هست و شاخه گلی در میان  گلدان...توده ای کتاب و مجله کنار تخت خواب  و گربه ای خوابیده دم  دست برای نوازش  ...
و اگر  روزگار مددی کند آسمانی ابری در آنسوی پنجره.  

هیچ نظری موجود نیست: