۴.۷.۹۳

رنگ مهر


پس از پانزده سال عادت کردن به پاییزهای کمرنگ، تپه های خشک کالیفرنیا و بیابان پوشیده از سنگ و کاکتوس آریزونا، امسال اینجا پاییز رنگارنگ میشیگان برایم هر روز تازه و پر ازشگفتی است.
درختان افرا و بلوط و سپیدار و نارون رنگ عوض کرده اند هر چند هنوز سبزها بیشترند. آنقدر رنگهای متفاوت، زرد و نارنجی و طلایی و زردآلویی و صورتی و بنفش و زرشکی و آلویی و قرمز و آتشین و ....، که کلمه برای نامیدنشان پیدا نمی کنم. اینهمه رنگ.... چه ضیافتی برای چشمان و حافظه... می ترسم بعضی نادیده بمانند... می ترسم بعضی را فرموش کنم. چشمان من که سالها در قحطی رنگ بوده اند، ازاینهمه تصویر اینهمه تنوع رنگ مسحور می شوند، عاشقی می کنند...
رنگها با پس زمینه‌ٔ متغیر آسمان هر لحظه حال و هوایی دیگر دارند، سبزها درخشان می شوند در باران و خاکستری ابرها... قرمزها و نارنجی ها بسیار جلوه می کنند میان مه غلیظی که حس می کنی می توانی مزمزه اش کنی... بنفش و آلبالویی و زرشکی زیر آفتاب می درخشند و با هزار سایه روشن پخش می شوند روی خیالت.
اینجا، پاییز امسال، چیز دیگریست... ، احساسی جدید، خاطراتی نو....

هیچ نظری موجود نیست: